شهدای ایران shohadayeiran.com

شهدای ایران:1- "عباس"، به هر کس که سربند داشت التماس می کرد تا سربندش را با او عوض کند، اما با جواب منفی مواجه می شد،همه عاشق این نام بودند.

به یاد دلاورانی که با رمز

سرانجام به خواسته اش رسید محمد سربندش را به او داد. از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید... انگار گنجی به دست آورده بود... آنرا بوسید و به پیشانی بست...

می گفت: من امشب با صاحب این اسم کار دارم...

2- اروند بی تاب بود. همه می گفتند عبور از اروند غیرممکن است! اروند ظاهری آرام داشت اما در دلش طوفانی برپا بود...
رژیم بعث ساحل اروند را با انواع موانع پر کرده بود تا عبور را بیشتر از قبل غیرممکن نماید....اما همه این معادلات برای کتابها و دروس عالی نظامی است؛ نه برای عاشقان شهادت و درس آموختگان مکتب عاشورا.

3- سال 64 بود، ایام سالروز پیروزی انقلاب، آن روزها نیز مانند امسال پایان دهه فجر همراه بود ایام فاطمیه...
فرماندهان همچون هرسال در پی عملیاتی بودند تا دشمن را سر جای خود بنشانند. غافلگیری اصل مهم فرماندهان بود...

4- عباس به رفیقش گفت: سالهاست برای شهادت بی بی توی خانه مان هیئت داریم... بی بی خیلی مظلومه...دوس دارم اگر شهید شدم مزاری نداشته باشم همانطور که مزار حضرت مخفی است...

5- شب عملیات فرارسید...بچه های در نیزارهای کناره اروند آماده بودند و دعای توسل برپا کرده بودند و از حضرت زهرا استعاثه می کردند...ذکر یازهرا...یازهرا بچه های همه فضا را پر کرده بود....

6- عقربه های ساعت،22:10 را نشان می داد،صدای فرمانده از بی سیم بلند شد:"سم الله ارحمن الرحیم. لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم. قاتلو هم حتی لا تکون فتنه. یا فاطمةالزهرا، یا فاطمةالزهرا، یا فاطمةالزهرا."

فرمان حمله صادر شد... رمز عملیات همان بود که عباس می خواست....
غواصان اولین نیروهای خط شکن بودند که به دل اروند زدند....لحظاتی از آغاز عملیات گذشته بود که یک لحظه صدای عباس را شنیدم: آخ.... یازهرا... یازهرا....
دنبالش گشتم اما او را نیافتم...و هنوز هم او را نیافتم....
عباس به آرزویش رسید...عباس همچون حضرت زهرا آن شب با ذکر یازهرا و با سربند یازهرا دل به اروند زد...و هنوز نیز مزار ندارد و پیکرش به دست نیامد

7- توی فتح المبین،بهار سال61 نیز همزمان بود با ایام فاطمیه...باز بچه های فاطمی وار از انقلاب دفاع کردند و نگذاشتند ولایت تنها و حرفش زمین بماند. احمد پشت پیراهنش نوشته بود:فدایی مادر پهلو شکسته...می گفت:خدایا می شه ما هم با پهلوی شکسته به دیارت بیاییم؟!...توی فتح المبین تیر به پهلویش خورد و آسمانی شد....

8- نام مبارک"زهرا" شوری در رزمندگان ایجاد می کرد...12 عملیات در طول دوران دفاع 8 ساله با رمز یازهرا آغاز شد...
یکی از این عملیاتها که این روزها سالروز آن است "والفجر8"است، این عملیات در 21 بهمن سال 64 آغاز شد و با عبور از اروند شهر مهم عراق(فاو) بدست رزمندگان افتاد.

* از جوانمردی بدور است که آن نام آوران بی ادعا را این روزها فراموش کنیم و به راحتی پا بر وصایای شهدا بگذاریم و یا ایثارگران را در زندگی روزمره فراموش کنیم...و غرق در دنیا خود باشیم
شادی آنان عباس هایی که آسمانی شدن و سلامتی آنانی که هنوز هستند و مایه افتخارمان هستند صلوات.

* علی صالحی
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار