شهدای ایران shohadayeiran.com

این شهدا در نامه‌هایشان به شدت به گلعلی ابراز علاقه و ارادت می‌کردند. از جهات دگر چون می‌دانستند گلعلی اهل قلم و نوشتن است، از او می‌خواستند تا برایشان از جنگ بنویسد.
به گزارش شهدای ایران، علی سلطانی محمدی یکی از همراهان و همرزمان گل علی بابایی است. خاطرات مشترک میان او و گل علی بابایی به سالهای دور، از دوران حضور در مسجد جوادالائمه، دوران انقلاب و روزگار دفاع مقدس تا امروز، خاطرات دلنشین و شیوایی است. سلطانی محمدی عکاس دفاع مقدس نیز هست ویکی از آرشیوهای غنی از آن دوران را در اختیار دارد. با او درباره خاطرات فراوانی که در ذهن دارد به گفتگو نشستیم، متن این گفتگو را که به بهانه برگزاری پاسداشت گل علی بابایی صورت گرفته است، در زیر می خوانید.

 
آقای سلطانی محمدی کمی از خودتان بگویید و اینکه آشنایی تان با آقای بابایی از چه دوره ای آغاز شد؟

 
من علی سلطانی محمدی هستم. با آقای گل علی بابایی از اوایل پیروزی انقلاب آشنا شدم. خصوصا از سال 63 که من 19 فروردین آن سال برای جبهه اعزام انفرادی گرفتم. گل علی بابایی در آن زمان کارگزینی گردان حبیب بن مظاهر را به عهده داشت. گردانی که در عملیات خیبر شهدای زیادی داده بود و به همین علت در حال ادغام با گردان دیگری از لشکر27 بود. منتها از روی ارادتی که گل علی و دیگر همرزمان او به فرمانده گردان حبیب داشتند قرار شد نام گردان همان " حبیب" باقی بماند. در این گردان شهدای زیادی با گل علی همراه بودند شهیدانی همچون محمود پیر بداغی، غلام علی عالمی، اکبر صابری، حسن منصوری  و...

 
چه ویژگی هایی باعث می شد، رزمندگان بیشتر با آقای بابایی رفاقت داشته باشند؟

 
گل علی به علت داشتن خصوصیات خوبی مثل مهربانی و تواضع چنان جاذبه ای داشت که همه تیپ بچه ها را به سمت خودش می کشید. به طوری که حضور  گل علی در مسجد باعث شده بود که بچه های ما به راحتی بتوانند به جبهه بروند و برگردند. چون در آن زمان اگر مرخصی می دادند و مشکلی پیش می آمد، دیگرتا پایان ماموریت به هیچ کس تسویه حساب نمی دادند.  اما بواسطه حضور گل علی در کارگزینی برای اعزام مجدد و یا شرایط خاص برای بازگشت نگرانی ها رفع شده بود و تعداد بیشتری توانستند به جبهه بروند. صمیمیت های فراوانی هم در این مسیر با حاج گلعلی پیدا می شد. بچه ها نامه هایی دارند که از جبهه به ایشان ابراز ارادت کردند که اتفاقا نام چندنفر از  شهدا هم در بین کسانی که به بابایی نامه نوشته اند به چشم می خورد. یکی از این نامه ها نامه "شهید مهرداد رحیمی" از شهدای مسجد ماست که خطاب به گل علی نوشته: " برادر بابایی بعضی اوقات به یاد آن هه محبت شما می افتم. شرمسار می شوم. شما همیشه مثل یک استاد بزرگ ما را راهنمایی می کردید" بعد هم از او خواسته تا به برادر محمود که او نیز به شهادت رسیده سلام برساند. در واقع گل علی واسطه بین دو شهید شد. شهدا حاج گل علی را دیدند و بیشتر روی او مکث کردند و آنها بیشتر گل علی را می شناسند.

 
کمی در مورد این شهدا و نامه هایشان می گویید.

 
مهرداد پسری خوش سیما و مهربان و مودب بود که در بهمن 1364 طی عملیات والفجر هشت شهید شد. پشت نامه ای که او به حاج گل علی نوشته است از ایشان خواسته به برادر محمود سلام برساند. محمود بعد از شهید مهرداد به شهادت رسید. محمود از منظر مهرداد زمنده ای دلیر، شجاع و ایثارگر توصیف می شود که دارای صفات امیرالمومنین (ع) است. البته شهدای دیگری هم بودند که به حاج گل علی بابایی نامه می نوشتند. مثل شهید علی اکبر رحیمی، شهید محمدرضا کبیری پور، شهید حمید فقیهی، شهید حمید فلاحپور و ... . این شهدا هم در نامه هایشان به شدت به گل علی ابراز علاقه و ارادت می کردند. از جهات دگر چون می دانستند گل علی اهل قلم و نوشتن است، از او می خواستند تا برایشان از جنگ بنویسد. مثلا شهید محمود پیربداغی وقتی در عملیات بدر مجروح شد و به عقب انتقالش دادند به گل علی نامه می نویسد و از او می خواهد به طور دقیق اوضاع و احوال جبهه را برایش توضیح بدهد. او می گوید: "حتی اگر ده صفحه هم شد برایم بنویسچه بر سر بچه ها آمده."

 
در میان کتاب های آقای بابایی،  کدام را خوانده اید.

 
من اکثر کتاب های ایشان را خوانده ام، اما کتاب «همپای صاعقه» ایشان را دقیقتر خوانده ام که سرفصلی شده برای وقایع نگاری از عملیات ها . کتابی که رهبری هم درباره آن تقریظ  نوشته و از آن تعریف کردند.

 
به نظر شما، این کتاب تفاوتی با دیگر کتب دفاع مقدس دارد؟

 
الان در زمینه ادبیات دفاع مقدس به سبک های مختلفی کتاب نوشته می شود. رمان، داستان و... اما اینها وقایع نگاری نیستند. کتاب «همپای صاعقه» وقایع نگاری است. اسناد و نوارهای ضبط شده ی عملیاتی را به رشته تحریر در آورده اند. وخیلی زحمت و تلاش در پس آن وجود دارد. این ها چیزهای کامل و بی نهایتی است. اما کسی که رمان می نویسد، چیزی که در درون خودش است را بازگو می کند. کسی که با سبک گل علی بابایی و حسین بهزاد کتاب می نویسد، اثرش می شود همانی که رهبری فرمودند. می شود اثر مرجع. این نوع کتاب نویسی؛ وقایع نگاری است. از این زاویه هم می شود کتاب نوشت و جنگ را دید.این کار بسیار زیبا و جدیدی بود که با تفریظ زیبای رهبری، زیباتر شد.

 
شما در مقایسه با دیگر دوستان آقای بابایی خیلی بیشتر به ایشان نزدیک هستید و ارتباط دارید. در این باره صحبت می کنید.

 
من از سال 55 و 56 ایشان را در مسجد می دیدم، اما به طور جدی همان فروردین 63 بود که به دوکوهه رفتیم و تا الان هم این دوستی ادامه داشته و همه باید مرا در کنار ایشان تحمل کنند!(با خنده) در همین مسیری که حاج گلعلی داشته و همه هم و غمش شهدا هستند در همه صحنه ها بودم و عکس هم می انداختم.

 
درباره نامه ای که به آقای بابایی در حج نوشتید هم توضیح دهید. گویا خیلی نامه پرشور و حرارتی است.

 
سال1387 که حاج گل علی به حج رفته بودند، دلم می خواست کاری کنم که برای شهدا باشد. پیش خودم گفتم: چه کنم که این امر برای ایشان تداعی باشد. یاد نامه ها و عکس های دفاع مقدس افتادم. در زمان جنگ نامه زیاد می نوشتیم اما الان به علت گستردگی رسانه ها دیگر چیزی به ذهنم نمی رسد برای نوشتن. ناگهان یاد یکی از شهدای عزیزی افتادم که دوست مشترک من و گل علی بود. این شد که جمله ای از شهید احمد امینی نوشتم و نام دوستان شهیدمان را نیز زیر آن قید کردم. نامه را به برادر کوچکترم مهدی که عازم حج بود دادم تا آن را در مکه به حاج گل علی تحویل بدهد. تاکید کردم حتما در صحن خانه خدا به او تحویل بده. اما برادر من نامه را در هتل به گل علی تحویل داده بود. جمله شهید احمد امینی تاثیر خیلی زیادی روی حاج گل علی گذاشته بود. من جمله‌ای که به نقل از شهید «احمد امینی» آورده بودم به این مضمون بود: «دوستی ما، حجاب الفاظ را دریده بود، چرا که الفاظ وسیله‌ای هستند برای جذب دوستی؛ در حالی که ما...» و آن را برای «گل‌علی بابایی» فرستادم. او هم با همان نامه، به صحن مسجد‌الحرام رفت و به نیابت از طرف همه شهداء، طواف را انجام داد. و یکی یکی اسم شهداء را برده بود.  ارتباطات ما در همین چیز هاست. سعی می کنیم نحوه ارتباطاتمان به هر نحوی با یاد شهدا باشد.

 
سوال: خاطره دیگری از آقای بابایی دارید؟

 
یک عکسی وجود دارد که چهار شهید در آن عکس دیده می شوند. از این عکس می توان به عمق دوستی های آن زمان پی برد. چهار نفری که در آن عکس شهید شدند. این می تواند الگوی بسیار خوبی برای جوانان در دوستی ها باشد. دوستی هایی که هنوز هم ادامه دارند. این صمیمیت ها آن قدر ادامه پیدا می کرد که حتی با دوستان محله های دیگر هم پیوند می خورد. از محله های دیگر می آمدند مسجد محل ما.

 
من فکر می کنم این از ویژگی های حاج گلعلی بوده که آن ها را گرد هم جمع آورده است. اینها ویژگی های خاصی است که خداوند به او توفیق داده است. مثلا پدر شهید شهسواری؛ علاقه فراوانی به حاج گلعلی داشت. گلعلی بابایی هم با تواضع خود، هر بار به منزل ایشان سر می زد. حاج گل علی ما؛ هرچند موقع نوشتن کتابهایش، سر سوزنی از بیان حقایق کوتاه نمی آید، اما شخصا آدمی است بسیار متواضع و افتاده. اهل منم منم زدن و به رخ کشیدن خودش نیست. می دانید؟ همین چیزها او را در نظر ما، دوست داشتنی کرده است.

 
گفتنی است مراسم پاسداشت گل علی بابایی، یکشنبه 19 دی ماه ساعت 18 در نخلستان اوج واقع در خیابان طالقانی، خیابان برادران مظفر شمالی برگزار خواهد شد.

*فارس
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار