شهدای ایران shohadayeiran.com

گلایه برادر شهید به مسئولان
برادر شهید حمید رضا بازیار؛ از وضعیت وخیم رسیدگی به حال مادر شهید در استان مازندارن گلایه کرد.
به گزارش سرویس اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛ برادر شهید حمید رضا بازیار؛ از وضعیت وخیم رسیدگی به حال مادر شهید در استان مازندارن گلایه کرد.

بنابراین گزارش، قریب به سه هفته پیش، مادر دلسوخته ی شهید حمیدرضا بازیار ، حاجیه خانم پورحسینی را برای طی مراحل درمانی و بررسی های بیشتر با پای خویش به بیمارستان امیرمازندرانی آوردیم. پزشک معالج به هیچ عنوان جوابگو نبود! مریضی که بیش از 8 سال بعد از سکته در منزل تحت مراقبت بود یکبار هم دچار زخم بستر نشده بود ، در این یک هفته دچار شد و شدت بیماری تنفسی این مادر را به جایی رساندند که در آی سی یو و بعد در سی سی یو بستری کردند و در ناباورانه ترین حرکت ، شبانه گفتند که بیمارتان بهبود یافته و او را ببرید! در حالی که پیرزن در تب می سوخت و حال عمومی وی اصلا مساعد نبود و وخیم تر شده بود! علی رغم اصرار بر دیدن پزشک معالج ، از وی خبری نبود و همان شب مادر مظلوم شهید را مرخص کردند!
 
 
اینجا قائمشهر است! شهر سرداران شهید!
شهری که در بیمارستان رازی آن، بیماران را به شکل فجیع عذاب می دهند!

 
 بعد از مرخص شدن از ساری، درحالی همه همراهان در شگفت از حال نامساعد مادر و مرخص کردنش از بیمارستان امیرمازندرانی ساری، مادر را به منزلش در قائمشهر بازگرداندیم. همان روز حال مادر به وخامت رفت! قند مادر تا 42 افت کرد! در تب می سوخت! 115 را خبر کردیم! جسم نیمه جان و رنجور مادرشهیدمان را به بیمارستان دولتی تاسف بار رازی قائمشهر منتقل کردند!
در اتاقی بسیار بهم ریخته و با وضعیتی بسیار دور از انتظار بستری شد! علی رغم تب بالا، هیچ گونه آنتی بیوتیک تزریق نکردند! بعد از سه روز! سه کپسول اکسیژن را همزمان به وی وصل کردند درحالی که هرکدام خرابی خاص خودش را داشت! یا شیر آن خراب بود یا اکسیژن نداشت! چهارمین کپسول هم خراب از اب درامد که تعمیرکار آمد تا بالای سر بیماری که بشدت به اکسیژن نیاز داشت ، کپسول را تعمیر کند!!!
 
بیمارستان رازی! پایلوت تاسف بار بیماری های عفونی مازندران!

زخم بستر پیرزن مظلوم بدتر شد! تب مادر بیشتر و بیشتر شد و در تب می سوخت! عفونت مادر از ریه ها به کلیه ها و ... رسید ولی کسی به داد ما نرسید! رییس بیمارستان مشغول تودیع و معارفه بود وقتی برای بیماران نداشت! پرستاران ناتوان و در مانده! حتی آمبولانس هم برای ما تهیه نکردند که مادردلسوخته شهید را با بدن نیمه جان به تهران منتقل کنیم!
ای کاش مسئولان قائمشهر! نمایندگان شهر و دیگران! کمی هم به فکر دل های شکسته خانواده های شهید و بیماران و بیمارستان های تاسف بار این شهر بودند!
 
انتقال مادر به بیمارستان ایرانشهر تهران و لحظات سختی که اکنون درآن قرار داریم!

با هزینه و رضایت شخصی ، مادرشهیدمان را با امبولانس به بیمارستان ایرانشهر تهران منتقل کردیم! پرسنل بیمارستان و پزشکان پرتلاش آن بیمارستان همگی اذعان دارند که جای تاسف است که در مازندران و بیمارستان رازی که پایلوت عفونی مازندران است کار را به جایی رساندند که عفونت به تمام نقاط داخلی این پیرزن مظلوم رسید! رییس پرتلاش بیمارستان ایرانشهر و تمام پزشکان به بالین این مادر شهید آمدند و پیگیر امور هستند! تا این لحظه از نگارش این نامه حال مادر بسیار وخیم و در بیهوشی کامل به سر می برد!
 
مازندران و بی خیال ترین دانشگاه علوم پزشکی ایران!

جناب آقای وزیر! چطور می شود که در بیخ گوش دانشگاه علوم پزشکی استان مازندران، بیمارستان ها و پزشکان و پرستاران هرگونه رفتار  بدون احساس مسئولیتی را روا دارند و رییس و معاونین دانشگاه علوم پزشکی استان در جریان نباشند؟ چطور می شود بیمارستان امیرمازندرانی ساری و با  بی مسئولیتی تمام در مرکز مازندران یکه تازی کنند و بی حرمتی به بیماران و همراهان نمایند و کسی با خبر نباشد؟ چطور می شود که بیمارستان تاسف بار رازی قائمشهر ، پایلوت بیماری های عفونی مازندران باشد و از پس یک عفونت ریه بر نیاید و یک دستگاه اکسیژن هم نداشته باشدو پزشک عفونی بر سر بیمار نیاید؟
 
آیا این شهدا مادر هم دارند؟!


از یاران نزدیک امام(ره) شنیده ام که  در دیدار خصوصی با خانواده شهدا با امام راحل، در حالی که مادران شهدا عکس فرزندان خود را در دست داشتند ؛ حضرت امام(ره) پرسیدند: این شهدا مادر هم دارند؟
و مادران شهدا به امام معرفی شدند. ایشان دست روی سینه گذاشتند و خطاب به مادران شهدا فرمودند:  مادران! در روز قیامت شفاعت از ما یادتان نرود!
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار