شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۱۲۷۱۹۸
تاریخ انتشار: ۲۳ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۶
نیلوفر روحانی همسر شهید جمشید ایزدی نیا گفت: اگر کشورهای اسلامی با یکدیگر متحد شوند می توانند جلوی دشمنان و ظلم و جور آنها را بگیرند.
به گزارش شهدای ایران, حاجیان که از عطر جانبخش موسوم حج مست مستانگی پرودگار شده بودند پای در راه سنگساری شیطان گذاشتند تا در صحرای منا صدای اللهم لبیک سر دهند غافل از آن که شیطان زمانه دندان تیز کرده تا سینه های مومنان را بدرد و خون های پاک آنان را برای شیطان بزگ در روز قربان روی زمین ریزد. او به دنبال قربانی برای نیت های شوم ارباب خود بود. مردم مومنی که دل در امنیت حرم امن الهی سپردند اما در ناامنی بی وصفی با از دست دادن همراهان خود غریبانه به وطن بازگشتند. هنوز اشک ها در چشمان و بغض ها در گلو مانده و این فاجعه تاسف بار هرگز از ذهن ها پاک نمی شود. حاکمان وقیح و زنگار آل سعود صهیون روزی تاوان این بی کفایتی و خود فروختگی خود را خواهند داد. درمیان شهدای منا، شهیدی می درخشد که مدیری جهادگر و اسوه ای نمونه در سازمان جهاد کشاورزی استان بود. مردی که اگر نگویی از جنس آسمان بود بی انصافی است.

عدم حمایت بنیاد شهید از خانواده‌


به گزارش سازمان بسیج مهندسین کشاورزی و منابع طبیعی، شهید جمشید ایزدی نیا بزرگمردی است که با لباس رزم، در جنگ مین و با لباس احرام در حج ابراهیمی، دین خدا را معبر زد تا به وصالش برسد.  سالگرد وقوع فاجعه منا فرصتی شد تا گفت و گویی کوتاکنید؟خانم نیلوفر روحانی، همسر این شهید بزرگوار داشته باشیم.

 

روحیه جهادگری، سرچشمه زندگی

شهید از سن 18 سالگی به عنوان عضو ذخیره وارد سپاه شد و با فرمان امام (ره) مبنی بر تشکیل جهاد سازندگی به این نهاد انقلابی پیوست . از همان سال های ابتدایی ورود به جهاد مسئولیت های متعددی  برعهده داشت.

وقتی سال 63  به خواستگاری من آماده بود می دانستم این مرد متعلق به خانواده اش  نیست و واقعا هم در 33 سال خدمت به نظام، مدام در حال خدمت رسانی به مردم بود، لحظه های از تلاش و کوشش دست بردار نبود، از جان مایه گذاشت و خالصانه کار می کرد. اگر نیمه های شب اتفاقی می افتاد بی آنکه اطلاع دهد راهی ان منطقه می شد. اولین کارمندی بود که در اداره حضور پیدا می کرد و آخرین کارمندی بود که از اداره خارج می شد. همکاران و دوستان به او لقب جهادگر خستگی ناپذیر داده بودند. دوست داشت که او را به جای مدیر بیشتر به عنوان یک بسیجی بشناسند.

 

شکوفایی در جبهه های نبرد

سال 64 عازم جنگ شد.  یادم می آید از جبهه که می آمد مدام در مورد ایثار رزمندگان جهاد تعریف می کرد، از معبرها و خاکریز هایی که می زدند، از پل هایی که می ساختند، می گفت بچه های جهاد پیشروی عملیات های سپاه و ارتش هستند و از جان مایه می گذارند.

محمد فرزند اول ما سال 65 به دنیا آمد و او بعد از دو ماهگی فرزندمان او را دید. در جبهه مسئول تبلیغات جهادسازندگی استان را برعهده داشت.

در عملیات فاو حضور داشت و در آنجا شیمیایی شد. بعد از عملیات دو روز نابینا شده بود ، پس از بهبودی دوباره به منطقه رفت و یک سال و یک ماه در جبهه حضور پیدا داشت.

 

درخشش در عرصه‌های علم

بعد از جنگ وارد دانشگاه شد و مدرک کارشناسی کشاورزی را کسب کرد و تحصیلات عالی را تا کارشناسی ارشد کشاورزی گرایش زراعت ادامه داد . در زمینه کشاورزی واقعا متخصص بود و علاقه زیادی به  مطالعه و تحقیق داشت. یکسال قبل از شهادتش نیز در رشته تحصیلی خود در مقطع  دکترای دانشگاه علوم و تحقیقات تهران قبول شد که فرصت ادامه نداشت.

با توجه به تخصص علمی که داشت بیشتر تمرکزش روی بهبود تولید و افزایش بهره وری  برنج و کاهش آفت ها بود. اعتقاد داشت باید برای کشاورز دل سوزاند و همیشه به دنبال رفع مشکلات و ارائه تسهیلات به آنان بود. خود را جدا از کشاورز نمی دانست زمان بازدید از نشاء و درو، پایش را بالا می زد و وارد زمین می شد این روحیه خستگی ناپذیر و جهادی او واقعا مثال زدنی بود.

همچنین  بسیار به هدر رفت آب حساس بود و تاکیدهای زیادی در این خصوص به کشاورزان می کرد، این قضییه آن قدر برایش مهم بود که دیگر عادت کرده بود هر جا می رود در مورد مصرف بهینه اب سخن بگوید، می گفت کشاورزی ما باید اصلاح شود تا از هدر رفت آب جلوگیری کنیم.

 

از جهاد در عرصه خودکفایی تا شوق به لقاالله

 از مسئولیت های او می توان به مدیریت جهاد کشاورزی نور،  مدیریت جهاد کشاورزی رامسر و مدیریت جهاد کشاورزی آمل نام برد. در سال 93 به عنوان مدیر جهاد کشاورزی نور انتخاب شد و با توجه به علاقه وافری که بسیج داشت مسئولیت کانون بسیج مهندسین کشاورزی و منابع طبیعی نور را بر عهده گرفت .

زمانی که مدیر جهاد کشاورزی آمل بود، رئیس وقت سازمان جهاد کشاورزی استان به او دستور داد که باید از اینجا برود، چند سالی در رفت و آمد به ساری بود، در این مدت بیشترین فشار روحی و کاری به او وارد شد چون اهل خدمت و کار بود اما سمتی برای انجام خدمت نداشت و از اینکه بیکار بود بسیار رنج می برد. در همان زمان با آنکه مسئولیتی نداشت  مردم برای حل مشکلاتشان به او رجوع می کردند. در همین درگیری های ذهنی به پیشنهاد  یکی از دوستانش برای مدیریت کاروان حج اقدام کرد که همان سال در امتحان قبول شد. دو سال به عنوان معاون و خدمه کاروان و سال سوم با مسئولیت رئیس کاروان عازم حج شد. شهید ایزدی نیا  از سال 90 تا سال 94 به حج کاروان برد. سال 94 آخرین سفر او بود که همراه 115 نفر عازم عربستان شدند متاسفانه در فاجعه منا علاوه بر شهید ایزدی نیا 11 نفر دیگر از هم کاروانی های او نیز به شهادت رسیدند .

 

آخرین وداع

روز آخر سفر هم  به اداره رفت و کارها را به همکاران سپرد  و تا آخر وقت در حال انجام امور اداری و پیگیری مطالبات و مراجعات کشاورزان بود . قبل حرکت هم هرجا می رفت از همه طلب حلالیت می کرد و می گفت شاید دیگر برنگردم.

من، خانواده ام حتی فرماندار از او خواستیم که امسال به حج نرود انگار به همه ی ما الهام شده بود امسال اتفاق بدی در راه است .

با توجه به اتفاق هایی که در یمن افتاده بود و افزایش تنش بین ایران و عربستان و برخی برخوردهای نامناسب عربستانی ها با زائران ایرانی بروز اتفاف برای زائران ایرانی دور از ذهن نبود!

زمانی که سقوط جرثقیل در مکه اتفاق افتاد من با او تماس گرفتم که گفت چند نفر از افراد کاروان نزدیک حادثه بودند و الحمدالله آسیبی ندیدند.

برخی از هم کاروانی های او می گفتند شهید ایزدی نیا از عرفات که به سمت منا می رفتند به حاجیان خانم که از منا بر می گشتند می گفت حلالمان کنید!

روز جمعه حادثه منا اتفاق افتاد و خبری از شهید نداشتیم فردای آن روز شنبه پسرم محمد به سازمان حج و زیارت مازندران رفت و به او گفتند آمادگی هر نوع اتفاق را باید داشت  که  بالاخره پنج شنبه بعدازظهر لیست همه جانباختگان را صدا و سیما و رسانه ها اعلام کردند و حاجی جزو آنان بود. پیکر پاکش بعد از 10 روز به ایران بازگشت.

 

وظیفه دولتمردان، احقاق حقوق شهدا

دولت حق این شهدا را که مظلومانه به شهادت رسیدند بستاند. من خواهر یک شهید هستم شهدای جنگ با نیت شهادت و بدون امید به برگشت می رفتند اما این شهدا به امید بازگشت به وطن راهی این سفر شدند و بدون هیچ سلاح و لباس در بدن به شهادت رسیدند.

دلیل این حادثه، دشمنی آل سعود با مسلمان به خصوص شیعیان است. آن ها  عمدا این حادثه را به  راه انداختند که اگر عمدی نبود کمکی صورت می گرفت و مانع کمک پزشکان و تیم امدادی ایران نمی شدند. آل سعود با منابع مالی و پولی خود، دیگر کشورها را ساکت کرد و تا به الان هیچ عذرخواهی بابت ابن حادثه نکرده است. اگر کشورهای اسلامی با یکدیگر متحد شوند می توانند جلوی دشمنان و ظلم و جور آن ها را بگیرند.

لقب شهید را رهبر معظم انقلاب شخصا به جانباختگان منا دادند اما بنیاد شهید هیچ خدمات کاربردی به خانواده‌های این عزیزان نداد و به عنوان یک شهید آنان را قبول ندارد؛ در حالی که خیلی از خانواده‌های این شهدا به دلیل آنکه سرپرست خود را از دست داده‌اند زندگیشان دچار مشکل شده و در مضیقه مالی به سر می‌برند.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار