شهدای ایران shohadayeiran.com

خواهر فرج‌الله سلحشور گفت: برادرم اولویت تربیت و فرهنگ سازی را به جامعه نداده بودند ابتدا خودسازی، بعد انتقال فرهنگ به خانواده و سپس به جامعه را ترسیم کرده بود و به عقیده من اگر روی خودسازی کار نکرده بود در مراحل بعدی هم موفق نمی‌شد.
به گزارش شهدای ایران، امروز چهلمین روز از درگذشت هنرمند متعهد کشور، فرج الله سلحشور است، وی کارگردانی سریال های مذهبی چون مردان آنجلس، ایوب پبامبر و یوسف پیامبر را در کارنامه کاری خود دارد و نزدیک به 80 قسمت از سریال حضرت موسی را نیز نوشته است.  اما در حالیکه علاوه بر تمایل شخصی وی برای ساختن این فیلم، مردم نیز چشم انتظار دیدن آن بودند، عمرش کفاف نداد و در 8 اسفند سال 94 درگذشت
..
کارگردانی که 25 سال

سلحشور که از نگاه دوستداران سینمای متعهد و اسلامی به راستی سلحشور سینمای ایران  بود، در روزهای سخت بیماری باز هم گفت: « من طرفدار سینمای اسلامی ام و نه این سینمایی که وجود دارد. اگر انرژی مان را برای تجلی و ظهور سینمای اسلامی بگذاریم یقینا بخش اعظمی از انقلاب را احیاء کرده ایم. اگر کسی دنبال دنیا و نشان دادن خودش است این سینمای اسلامی، انقلابی و جنگی ما نیست. فرقی نمی کند چه سینما، چه تئاتر و چه تلویزیون»


خانواده پُرجمعیت از جنس مهربانی و معرفت

برای شناخت بهتر از سبک زندگی این هنرمند بصیر و شجاع سینمای ایران که به یمن توجه به قرآن و ساخت داستانی های قرآنی، نام آشنای جهان اسلام شده است، با فاطمه سلحشور، کوچکترین خواهر، مرحوم حاج فرج الله سلحشور گفت وگویی صمیمی داشته ایم.

وی می گوید: ما در خانوده ای 11 نفره بزرگ شدیم، دو برادر و هفت خواهر. دو برادر ما یعنی حاج فرج فرزند اول و حاج مهدی فرزند آخر خانواده هستند و دخترها بین این دو برادر؛ من هم دختر هفتم خانواده ام.

پدر و مادر ما مردمانی عامی و با سوادی قرآنی بودند. در خانواده ما پدر به کسب روزی حلال و مادر به تربیت ما اهمیت زیادی می داد. رفت و آمد در مجالس قرآنی، هیأت جزئی از برنامه ما بود. به یاد دارم «در سنین خردسالی - زیر 4 سال - روزی خواهرهایم سر من روسری و خودشان چادر سر کردند و به جایی رفتیم، در آنجا یک روحانی سیدی – آقای حسینی - سخنرانی کرد، از آن روز ما ارتباط خود را با آن خانواده ادامه دادیم و این نشان از توجه پدر برای ارتباط با علما داشت.

شروع مداحی اهل بیت از نوجوانی

وی ادامه می دهد: در خصوص حاج فرج باید بگویم که برادرم نوجوان 12-10 ساله بود که به جلسه آموزش قرآن و روضه می رفت ، مداحی می کرد و دسته عزاداری راه می انداخت و خودش مداح آن هیأت بود و صد البته که خودش به تنهایی در تربیت ما بسیار تأثیر گذار بود.  به یاد دارم « خواهرم قبل از انقلاب در محله با دختری دوستی داشت که حجابش را رعایت نمی کرد، برادرم به طور جدی جلوی این دوستی ایستاد و چند وقتی هم کنترل می کرد که ارتباطی بین آن دختر با خواهرم نباشد.»

« سخاوت، اراده قوی و ساده زیستی» سه خصلت مهم  حاج فرج

 خواهر حاج فرج الله سلحشور در مورد مهم ترین خصلت های وی که به نوعی سبک زندگی اش بوده اینگونه می گوید: نسبت به سه خصلت برادرم بیشترین تأکید را دارم، « سخاوت، اراده قوی و ساده زیستی»

کارگردانی که 25 سال


سخاوت برادرم آنقدر بود که در هر موردی به ایشان مراجعه می کردیم، دست خالی بر نمی گشتیم. در این زمینه یکی از خواهرهایم می گوید: « من چند بار به ایشان مراجعه کردم و هر بار حاج فرج، یک یا دو میلیون و نیم برای افراد یا مراکزی که اطرافمان هست کمک کرده بودند.» به خاطر دارم:« فردی بحرینی از سادات می شناختم که وضعیت اقتصادی مناسبی نداشت و در یکی از شهرستان ها مستأجر بود؛ وقتی وضعیت وی را با مرحوم برادرم در میان گذاشتم 16 میلیون چک کشیدند و گفتند که بروید و برایش خانه مناسب اجاره کنید و این پول را به عنوان پول پیش صرف کنید.» این پول با توجه به شرایط آن شهرستان کلی از کارها را راه انداخت و همچنین مبلغی هم داد تا بتوانیم برایشان وسیله زندگی تهیه کنیم.

وی ادامه می دهد: برادرم به افرادی که با او کار می کردند نیز توجه ویژه داشت، در جریان ساخت سریال " یوسف پیامبر" یکبار دیگر برای دریافت کمک مالی خدمت ایشان رفتیم که گفتند با توجه به اینکه سریال "یوسف پیامبر" سیاه لشکر زیادی دارد و این افراد هم از وضعیت مالی مناسبی برخوردار نیستند و با توجه به اینکه برایم مهم است که حقوق بهتری به آنها بدهیم، نمی توانم در این کار شرکت کنم.

این خصلت- سخاوت- برای افراد خانواده به ویژه مادر هم به چشم می خورد، مادرمان سفرهای زیارتی زیادی به مکه، کربلا، سوریه، مشهد داشتند  و این مسافرت ها  به لطف حاج فرج که اکثر هزینه ها را می داد و حاج مهدی که افتخار داشت  ایشان را همراهی کند، انجام می شد.

کارگردانی که 25 سال

 فیلم نامه هایی از جنس نور

در مورد اراده قوی مرحوم سلحشور هم گفتید در این باره هم برایمان صحبت کنید، بله! بحث اراده قوی ایشان نیز از خصلت های خوبشان بود.

برادرم بارها در زندگی نشان دادن که اراده خوبی دارد در موقعیت هایی که داستان ها یا به قولی فیلم نامه های خود را می نوشتند تا پاسی از نیمه شب بیدار می نشستند. خودشان در این زمینه می گفتند: « من نیمه شب  بیدار می ماندم چون اعتقاد دارم شب  و سحر در نوشتن اثر معنوی دارد.» از این رو تا نیمه شب بیدار می نشستند  تا نماز صبح می نوشتند، بعد از نماز صبح می خوابیدند تا حدود ساعت 9 و نیم و از ساعت 10 صبح دوباره می نوشتند تا غروب... فاصله غروب تا شب را به کارهایشان رسیدگی می کردند یا در جلسات بودند یا در حال استراحت ... از ساعت یک صبح دوباره شروع به نوشتن می کردند و این روال ادامه داشت تا تمام شدن داستان شان.

برادرم در خصوص حال و هوای خودشان هنگام نوشتن داستان ها ( که بیشتر هم داستان های قرآنی بود – می گفت: « من نیمه شب التماس می کنم به خدا، قرآن را بغل می کنم، گریه می کنم و از خدا می خوام که به من توان بده که بتوانم بیدار بمانم» یادم هست که مدتی تمرین می کردند حتی آزار می دیدند تا عادت بیدار ماندن و نوشتن در شب را برای خودشان به وجود بیاورند و این مسیر را ادامه دهند.

فاطمه سلحشور با اشاره به اینکه مرحوم حاج فرج در تربیت اعضای خانواده، نقش مؤثری داشته به خاطره ای از ایشان در این خصوص اشاره می کند: همانطور که گفتم ما هفت خواهر و 2 خواهر هستیم که فرج الله فرزند ارشد پدر و من دختر آخر هستم . یادم هست « کلاس اول دبستان بودم که یک روز مرا صدا زد و تشر زدند که بدون روسری رفتی بیرون و من از آن به بعد روسری سرم کردند» برادرم ریزه کاری های مسائل اعتقادی را به ما یاد می دادند اینکه سرنماز چگونه بایستیم، چگونه تمرکز بگیریم مثلا می گفت: برای تمرکز در نماز باید به مهر نگاه بکنی و ..  

برادرم به مطالعه اهمیت بسیاری می دادند و این از ویژگی های او بود و کتاب های زیادی هم به ما می داد تا بخوانیم، از جمله کتاب های "محمود حکیمی"، "علی وافی"، "بی آزار شیرازی"، "جلال آل احمد"، "مجله های مکتب اسلام "، "قورباغه دروغگو" و ...

 هیات خانگی سلحشور که شهرت زیادی داشت

خواهر مرحوم سلحشور درباره هیأت خانگی و خانوادگی ایشان اینگونه می گوید: حاج فرج اصرار داشتند که در خانه شان هیأت برگزار کنند. بعد از چند سال در جلسه ای خانوادگی مطرح شد که این هیأت در منزل خواهرها و برادرها به صورت گردشی برگزار شود، بعد از شنیدن نظرات همه، برادرم مخالفت کرد و گفت: « نه، اگر شما دوست دارید در منزلتان جلسه بندازید، بندازید اما من ماهی یک روضه خود را می اندازم و هر کسی دوست دارد بیاید.»

چیزی که دوست دارم این را به جامعه انتقال بدهم  این است که برادم به عنوان یک شخصیت فرهنگی و کسی که دوست داشت بر ارتقاء فرهنگی جامعه اثر گذار باشد، اصرار داشت که  جلسات و هیأت هایی را در منزل برگزار کنند تا اولا اصل صله رحم صورت گیرد و باعث صمیمیت و حفظ علقه ها شود و ثانیا از این طریق فرهنگ انقلابی و مذهبی نسل قدیم را به نسل جدید و فرزندانمان منتقل کند.

در این هیأت قبل از اذان جلسه قرآن داشتیم که آقای جباری داماد خانواده به عنوان استاد تلاوت ها را گوش می دادند و در این میان بچه ها به حفظ قرآن و خانواده ها به تمرین  قرآن با فرزندانشان تشویق می شدند و بچه های حافظ قرآن جایزه هم دریافت می کردند. این اواخر ایشان به پدر و مادرهایی که فرزندانشان به خوبی قرآن را حفظ کرده بودن نیز جایزه می دادند.

بعد از نماز هم با حضور مشاور، جلسه مشاوره تربیتی فرزندان یا مشاوره های زندگی به زن و شوهرها به  ویژه جوانانی که تازه ازدواج کرده بودند، برگزار می شد و بعد از این جلسه هم روضه خوانی حاج مهدی فضا را مذهبی می کرد، با تمام شدن مجلس، همه دور هم بودیم ..

این هیأت قیمتی بود. ما در صدد این هستیم که آن را ادامه بدهیم و به نظر من هر کسی در قبال خانواده خود وظیفه دارد تا این روند را در فامیل خود پیدا کند.

ساده زیستی مثال زدنی حاج فرج

فاطمه سلحشور در ادامه افزود: در عکس هایی که از برادرم در خانه گرفته شده، می توان ساده زیستی وی را دید، او حقیقتا برای ساده زیستی تلاش می کرد. پیرو این جمله امام خمینی(ره) بود که فرموده بودند: کسی که فکر می کند، مبارزه با زندگی مرفه و مجلل جمع می شود، آب در هاون می‌کوبد.

حاج فرج اصرار داشتند که ساده زیست باشد و ساده زیست بماند، روی همین اصل تا 6 ماه آخر زندگی حتی مبل هم در خانه نداشتند تا اینکه به خاطر کسالتی که داشت و ملاقات شوندگانی که از علما و گاها با سن بالا  به منزلشان رفت و آمد می کردند، یک دست مبل ساده تهیه کرد.

پرده بسیار ساده ای در خانه داشتند که ما اصرار کردیم پرده زیبایی تهیه کنند، گفت که بر فرض مثال اگر قیمت پرده بشود 1 میلیون تومان، من از پرده 500 هزار تومانی استفاده می کنم و 500 هزار تومان آن را هم می دهم تا فردی که منزلش پرده ندارد، پرده ای تهیه کند.

خودکفایی خصلت منحصر به فرد برادرم

کوچکترین خواهر مرحوم سلحشور ادامه داد: رسیدگی به کارهای خانه از دیگر خصلت های برادرم بود، حاج فرج در منزل به کارهای مردانه رسیدگی می کرد، همه جور تخصصی داشت و یک انسان فنی با ذهنی تکنیکی بود به طوری که یکی از منازلی که چندین سال در آن زندگی کردند، از کشیدن نقشه تا مراحل اخر ساخت را خودش انجام داده بود. 

حاج فرج در کارهای شخصی نیز اینگونه بود، کارهای شخصیش را به دیگری نمی سپرد، حتی رفوی لباسش را خودش انجام می داد.

آیا بعد از درگذشت برادرتان خوابی نیز دیده اید؟

برادرم در جوار شهدای گمنام دفن هستند، مادر یکی از آن شهدا نقل می کند: « شبی قبل از دفن مرحوم سلحشور دیدم که اطراف محل دفن شلوغ هست، پسرم را صدا زدم که مرتضی چه خبر هست اینجا، گفت: کار داریم مادر، آقای سلحشور را فردا می خواهند بیاورند اینجا.»

یکی دیگر از مادران شهدا تعریف می کند: « خواب دیدم تعزیه ای برگزار شده و آقای سلحشور کنار میدان تعزیه ایستاده و تماشا می کند و بازیگر نقش امام حسین در تعزیه خود حضرت امام حسین(ع) هستند، بعد از این تعزیه تمام شد و امام حسین (ع) نقش را ایفا کرد آمد کنار میدان و دست خود را در دست برادرم قرار داد و رفتند به آسمان.»

کلام پایانی...

خواهر مرحوم سلحشور در توصیه ای به دوستداران ایشان در عرصه هنر و هنرمندان کشور افزود: پیرو بحث هیأت که بر خودسازی و فرهنگ سازی تأکید داشتم باید بگویم برادرم اولویت را ابتدا بر خودسازی قرار داده بودند .

25 سال نماز اول وقت و خواندن نماز شب را به توصیه آیت الله حق شناس ترک نکرده بودند . به طوری که نماز اول وقتش ، هرگز ترک نمی شد، حتی اگر مجبور می شدند ماشین را نگه دارند و وسط میدان یا بلوار نماز اول وقت را اقامه کنند، این کار را می کردند.

مطلب این است که برادر من ابتدا به خودشان می پرداختند و روی خودسازی کار می کردند و بعد با تشکیل این هیأت خانوادگی نکات تربیتی و فرهنگی را در داخل خانواده نهادینه می کردند و در مرحله بعد روی جامعه کار می کردند.

 در واقع برادرم اولویت تربیت و فرهنگ سازی را به جامعه نداده بودند ابتدا خودسازی، بعد انتقال فرهنگ به خانواده و سپس به جامعه را ترسیم کرده بودند و به عقیده من اگر روی خودسازی کار نکرده بودند در مراحل بعدی هم موفق نمی شدند.


حاج فرج الله سلحشور کارگردان، تهیه کننده، فیلم نامه نویس، بازیگر و چهره پرداز سینما و تلویزیون ایران در سال 1331 در قزوین، به دنیا آمد. وی در کارنامه هنری خود؛ بازی در توبه نصوح سال 1361، چهره پردازی " گورکن" سال 1363، بازی در " پرواز شب" سال 1365، بازیگری و تهیه کنندگی " انسان و اسلحه" سال 1367، بازی، کارگردانی و فیلم نامه نویسی " ایوب پیامبر" سال 1372، بازی در " دنیای وارونه" سال 1376، کارگردانی " مردان آنجلس" 1376 و کارگردانی، تهیه کنندگی و نویسندگی " یوسف پیامبر" سال 1386 را دارد .

فرج اله سلحشور در 8 اسفند ماه سال 1394 بر اثر ابتلا به بیماری سرطان درگذشت و  آستان مقدس امامزاده جعفر و حمیده خاتون  در جوار شهدا دفن شد.

در بخشی از پیامی تسلیت مقام معظم رهبری در پی درگذشت مرحوم سلحشور آمده است: « آثار پر آوازه و ماندگار این هنرمند با ایمان که مرزهای کشور را درنوردیده و مایه‌ی آبرو و اعتبار هنر سینمای ایران در چشم ملتهای دیگر کشورها گشت، بی‌گمان در شمار حسنات بازمانده از وی و موجب اجر الهی و نام نیک مردمی ایشان خواهد بود ان‌شاء الله.»


*طنین یاس

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار