شهدای ایران shohadayeiran.com

در دفاع از حرم اهل بیت مردان مردی وارد جبهه‌های حق علیه باطل شدند تا سربلند از این کارزار سخت با دفاع از حرم اهل بیت بیرون بیایند.

شهدای ایران: چند سال پیش بود که مستکبران عالم احساس کردند اکنون سوریه ظاهراً مکان مناسبی برای تغییر معادلات دنیاست و خیلی زود آن نقطه از جهان اسلام به محل تجمع گروه‌های مختلفی از افراطیون تکفیری‌ تبدیل شده و سرانجام «داعش» به نمایندگی از استکبار (بخوانید آمریکا!) وارد میدان شده و جنگی بزرگ و آخرالزمانی بر سر آرمان‌های بزرگ بشری در آنجا آغاز کردند.

اما سوریه فقط گام اول و پوششی برای اهداف بزرگتر مستکبران عالم و ابزارهای خود ساخته آنها در قالب گروه‌های تکفیری بود و هست که همانا هدف غایی، حذف جبهه مقاومت اسلامی از مختصات دنیا و نهایتاً تقابل با مرکزیت توحیدی، انقلابی جهان یعنی «ایران» است.

تقابل‌های امروزی برای کشورگشایی نیست، تقابل شعار توحید با حزب‌الشیطان است و بس...

و اما مدافعان این شعار توحید مکان نمی‌شناسند! کما اینکه شهید بزرگوار سید مرتضی آوینی برای امروز می‌گوید: «کربلا را تو مپندار که شهری است در میان شهرها و نامی است در میان نام‌ها، نه کربلا حرم حق است». حرم حق اکنون جبهه‌های مقاومت اسلامی است، آنجاست که صدای هل من ناصر ینصرنی اهل بیت (ع) را مظلومیت حرم حضرت زینب (س) را عده‌ای شنیدند و رفتند و می‌روند!

اکنون حرم حق از شلمچه و هویزه‌ها به سمت تپه‌های تاریک نبل و الزهرا و... سفر کرده که ارذل‌ترین انسان‌ها از حزب‌الشیطان عزم مبارزه با حزب‌الله کرده‌اند، می‌خواهند پازل استکبار برای جمهوری اسلامی را تکمیل کرده و برسند به بازگشایی عقده اصلی خود با ندادهندگان شعار توحید در عالم، عقده‌گشایی با فرزندان علی (ع) و نهایت نهایتش براندازی پدیده‌ای بی‌نظیر، بیدارگر امت‌های مستضعف عالم، غیر قابل سازش و تسلیم به نام «انقلاب اسلامی».

اکنون همسنگران نسل سومی و گاهاً همرزمان شهیدان باکری، همت، زین‌الدین و باقری‌ها... این بار با اطاعت از ولی، به جای اروندکنار در روستاها و شهرهای ناآشنایی به دفاع از شعار توحید، به دفاع از اسلام، به دفاع از حرم حق الهی و اهل بیت (ع) مشغولند...! اینها دیگر از یا لیتنا کنا معکم نمی‌گویند..!، می‌گویند: جنگیدن برای آزادسازی نبل و الزهرا مثل جنگیدن در رکاب امام حسین (ع) در روز عاشوراست... (این بخشی از وصیت‌نامه یکی از شهدای مدافع حرم «شهید مصطفی جعفری» بود.)

اما چه پنهان که عده‌ای از زبان دشمن می‌گیرند و تکرار می‌کنند که «ما را چه در سوریه؟! چرا که متوجه نیستند دفاع در سوریه، «یعنی خروج درگیری از ایران...». گویا تأملی نمی‌کنند به اینکه «دفاع در تهران بهتر است یا در دمشق؟!» مگر عده‌ای که مغرض‌اند و از اصحاب جاهل تئوریسین‌های شعار بچگانه «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران».

چه پنهان که عده‌ای از روح مطهر سرداران شهیدی همچون حاج حسین همدانی‌ها، کجباف‌ها و... شرم نمی‌کنند و می‌گویند چه به آنها داده‌اند تا مدافع حرم شوند؟!، می‌گویم: زیاد داده‌اند... آنقدر که هنوز از همین رفقای شهدای حرم بچه‌های چند ماهه یا چند ساله آنها که تازه تازه واژه «بابا» را تمرین و تکرار می‌کردند، دیگر عادت می‌کنند که فقط با عکس نورانی «بابا» تبسم کنند نه با...! آنقدری داده‌اند که همسران مدافعان حرم برای نیامدن عزیزان خود، دل‌نوشته‌هایی با اشک می‌نویسند و برای نیامدن پیکر به غارت رفته همسران خود می‌گویند: «ما پیکر عزیزمان را در راه خدا داده‌ایم و آنچه را در این راه دادیم، پس نمی‌گیریم...» (همسر شهید هادی کجباف می‌گفت...).

برادرم و خواهرم امروز حق هر ایرانی است که نگذارد بار دیگر صدای مظلومیت اهل بیت (ع) بلند شود، حق هر ایرانی است که برای پاسداری از انقلاب و آرمان‌هایش یا «مدافع حرم» شود... یا «مدافع مدافعان حرم»... و با جان دل بگوید: کلنا عباسک یا زینب...

پرویز پرزور رئیس بسیج دانشجویی دانشگاه محقق اردبیلی


*فارس

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار